سیره سیاسی امام رضا(علیه السلام) از منظر رهبر معظم انقلاب
بررسی تاریخ زندگانی ائمه اطهار(علیهم السلام) نشان میدهد که هیچگاه عنصر مبارزه سیاسی از حیات جاودان آنها پاک و یا حتی کمرنگ نشده است. آنچه که مورد تایید مورخان و اسلام شناسان است، تفاوت در شیوه و روش مبارزه بین ائمه، به فراخور مقتضیات زمانی هریک از آن بزرگواران است، وگرنه امامان شیعه لحظهای خود را فارغ از مبارزه الهی و عمل به تکلیف سیاسی خود ندیدهاند.
یکی از ائمه اطهار(علیهم السلام) که زیرکی فراوانی در نوع مبارزه سیاسی خود به خرج داده و به خوبی دشمن را زمینگیر کرده است، امام هشتم، حضرت علی بن موسی الرضا(علیه السلام) است. در این نوشته، مروری میکنیم بر تحلیل رهبرمعظم انقلاب از رفتار و سیره سیاسی امام رضا(علیه السلام) تا از منظر یک عالِم و امام شناس با مبارزه سیاسی این امام همام آشنا شویم.
ابتدا باید ذکر کرد که دوران امامت امام رضا(علیهالسلام) همانند ائمهی دیگر، دوران کشمکش و جدال سیاسی میان اهلبیت (علیهمالسلام) و دستگاه خلافت است که بنیعباس بنا بر اهداف سیاسی خود، میخواهد مرجعیت علمی این بیت و خاندان را سلب کرده و آن را نزد مردم از بین ببرد. دورانی است که فعالیتهای فرهنگی امام صادق و امام کاظم(علیهماالسلام) تاثیر خود را گذارده و خلفای عباسی از شأن و مرتبه والای ائمه نگران هستند و ناچار به شهید کردن آن دو امام میشوند. رهبر معظم انقلاب درباره این دوران چنین تعبیر میکنند که «آن وقتی که حضرت به امامت رسیدند، دوستان و نزدیکان و علاقهمندان حضرت میگفتند که: علیّبنموسی در این فضا چه کار میتواند انجام بدهد- این فضای شدّت اختناقِ هارونی که در روایت دارد که میگفتند: وَ سَیفُ هارونَ تَقطُرُ دَما؛ خون میچکد از شمشیر هارون - این جوان در این شرایط، در ادامهی جهاد امامان شیعه و در مسئولیّت عظیمی که برعهدهاش است، میخواهد چه بکند؟»(دیدار با فرماندهان سپاه/ 26/6/92)
درواقع تحلیل رهبر معظم انقلاب از زمان امامت امام هشتم، زمانهای خطرناک برای حیات شیعه و خفقان خلفای عباسی و خشونت آنها در برخورد با پیروان اهل بیت است. اما معظم له در پیامی که در سال 63 به کنگره علمی بینالمللی امام رضا (علیهالسّلام) صادر نمودند، پاسخ پرسش خود را داده و به وظیفه امام در آن شرایط اشاره میکنند:« بزرگترین هنر امام معصوم و بزرگوار ما آن بود که توانست درخت تشیع را از گزند طوفان حادثه بسلامت بدارد و از پراکندگی و دلسردی یاران پدر بزرگوار مانع شود. با شیوهی تقیهآمیز شگفتآوری جان خود را که محور و روح جمعیت شیعیان بود حفظ کرد و در دوران قدرت مقتدرین خلفای بنیعباس و در دوران استقرار و ثبات کامل آن رژیم، مبارزات عمیق امامت را ادامه داد.»
اما به اعتقاد آیت الله خامنهای، تاریخ نتوانسته است ترسیم روشنی از دوران ده سالهی زندگی امام هشتم در زمان هارون و بعد از او در دوران پنج سالهی جنگهای داخلی میان خراسان و بغداد ارائه کند. لذا ایشان معتقدند که میتوان فهمید امام هشتم در این دوران همان مبارزهی دراز مدت اهلبیت را که در همه اعصار بعد از عاشورا استمرار داشته با همان جهتگیری و همان اهداف ادامه میداده است.
رهبر انقلاب در طی یکی از سخنرانی های خود، ضمن طرح سوالی مبنی بر اینکه چرا امام رضا(علیه السلام) در زمانی که بنیامیه از بین رفته و تار و مار شدهاند به پیروان خود توصیه میکند مصیبت اباعبدالله الحسین(علیه السلام) را بخوانند، چنین پاسخ میدهند که «این کار برای این است که راه حسینبنعلی و خون او، عَلَم و پرچم حرکت عظیم امت اسلام به سوی هدفهای اسلامی است؛ این پرچم باید سرپا بماند.»(16/4/83) لذا به زعم ایشان، امام هشتم نیز بنا به مقتضیات زمان خود، ادامه دهنده راه قیام امام حسین و بر پا دارنده عَلَم مبارزه جدشان بودهاند.
اما مهمترین فراز سیره سیاسی امام رضا(علیه السلام) را باید در جریان برخورد با توطئه و نقشه حساب شده مأمون، یعنی اجبار امام به پذیرش ولایتعهدی جستجو کرد. به اعتقاد رهبر انقلاب، مأمون با زیرکی خاص خود، به خوبی تشخیص داد که به دلیل وقایع رخ داده در آن سالها و اختلاف بینعباس در خلافت، شیعیان متحدتر شده و یک خطر واقعی برای حکومتش محسوب میشوند. لذا با تدبیرش نقشه ولایتعهدی امام را به اجرا در آورد. ایشان معتقدند: «مأمون اگر میتوانست آنچنانکه برنامهریزی کرده بود کار را به انجام برساند، یقیناً به هدفی دست مییافت که از سال چهل هجری یعنی از شهادت علیبنابیطالب هیچ یک از خلفای اموی و عباسی با وجود تلاش خود نتوانسته بودند به آن دست یابند، یعنی میتوانست درخت تشیع را ریشهکن کند، و جریان معارضی را که همواره همچون خاری در چشم سردمداران خلافتهای طاغوتی فرو رفته بود، بکلی نابود سازد.»( 18/5/63)
اگرچه نقشه مأمون کاملاً سیّاسانه و حساب شده بود، اما دلایل آیت الله خامنهای حاکی از زیرکی بیشتر امام رضا(علیه السلام) و به شکست رساندن نقشه مأمون است.
از دید رهبر انقلاب، مأمون از دعوت امام هشتم به خراسان چند مقصود عمده را تعقیب میکرده است:
1-از بین بردن دو ویژگی اصیل در مبارزات شیعیان یعنی مظلومیت و قداست که قبول ولایت عهدی امام رضا(علیه السلام) تحقق مییافت.
2- تخطئه مدعای تشیع مبنی بر غاصبانه بودن خلافتهای اموی و عباسی و مشروعیت دادن به این خلافتها
3- کنترل کامل امام در دستگاههای خود
4-ایجاد فاصله بین مردم و امام و کاستن بار عاطفی مردم نسبت به امام
5- کسب وجهه معنوی و مشروع برای خود
6-تبدیل امام به توجیهگر اقدامات خلیفه به عنوان ولیعهد و بستن دهان منتقدان
رهبر معظم انقلاب معتقدند نقشه مأمون چنان پیچیده و عمیق بوده که حتی دوستان و نزدیکان مأمون هم از ابعاد و جوانب آن بیخبر بودهاند! اما کسی که در مقابل مأمون بود، تیزهوشتر و سیّاستر از او بود و توانست تدبیر همه جانبهی مأمون را به حرکتی بیاثر و بازیچهای کودکانه بدل کند.
بنا به تحلیل رهبر انقلاب، امام رضا(علیه السلام) 6 سیاست و تدبیر را در مقابله با نقشه مأمون به کار برد:
1-پس از دعوت مأمون از امام، ایشان فضای مدینه را از کراهت خود پرکرد، بطوری که مردم یقین کردند که مأمون با نیت سوء حضرت را از وطن خود دور میکند. مثلاً در وداع با خانوادهاش هنگام خروج از مدینه، با زبان دعا و اشک بر همه ثابت کرد که این سفر، سفر مرگ اوست. لذا اولین نقشه مدمون یعنی بدبینی مردم به امام خنثی شد.
2- هنگامی که در مرو پیشنهاد ولایتعهدی آن حضرت مطرح شد، حضرت به شدت استنکاف کردند و تا وقتی مأمون صریحاً آن حضرت را تهدید به قتل نکرد آن را نپذیرفتند. این مطلب همه جا پیچید که علیبنموسیالرضا ولیعهدی را که مأمون به او با اصرار پیشنهاد کرده بود نپذیرفته است. با این تدبیر، مردم تفاوت امامی که دلبستگی به منصب و مقام ندارد را با مأمونی که برای رسیدن به خلافت، سر برادرش را هم جدا کرده، به خوبی درک کردند.
3-امام فقط بدین شرط ولیعهدی را پذیرفت که در هیچیک از شئون حکومت دخالت نکند و به جنگ و صلح و عزل و نصب و تدبیر امور نپردازد. این مساله موجب شد حضور امام مشروعیتی به خلافت مأمون نبخشد.
4-امام ضمن اینکه بیتمایلی خود را به منصب و مقام نشان داد و شرط مدبرانهای برای پذیرفتن ولایتعهدی به میان آورد، با قبول ولیعهدی، دست به حرکتی زد که در تاریخ زندگی ائمه پس از پایان خلافت اهل بیت و تا آخر دوران خلافت بینظیر بوده است و آن برملا کردن داعیهی امامت شیعی در سطح عظیم اسلام و دریدن پرده غلیظ تقیه و رساندن پیام تشیع به گوش همه مسلمانهاست. تریبون عظیم خلافت در اختیار امام قرار گرفت و امام در آن سخنانی را که در طول صد و پنجاه سال جز در خفا و با تقیه و به یاران نزدیک گفته نشده بود به صدای بلند فریاد کرد. از جمله ماجرای مناظرات علمی که برخلاف خواسته مأمون، نتیجهای جز آشکار شدن قدرت علمی امام در بر نداشت.
5- در حالی که مأمون امام را جدا از مردم میپسندید و این جدائی را وسیلهای برای قطع رابطهی عاطفی میان امام و مردم میخواست، امام در هر فرصتی خود را در معرض ارتباط با مردم قرار میداد و از هر فرصتی برای ایجاد رابطه جدیدی میان خود و مردم استفاده کرد.
6-ولایتعهدی امام موجب شد شیعیان مبارزی که بیشترین دوران عمر خود را در کوههای صعب العبور و آبادیهای دوردست و با سختی و دشواری میگذراندند با حمایت امام رضا حتی مورد احترام و تجلیل کارگزاران حکومت در شهرهای مختلف نیز قرار بگیرند و این دوره، دوره خروج شیعیان از غربت بود.
افزون بر این، آیت الله خامنهای معتقدند تعریف و تمجیدها و ستایشهای هرچند اجباری مأمون از امام رضا(علیه السلام) چه در حکم ولایتعهدی و چه در سایر اظهارات خود، موجب شناختهتر شدن مقام والای امام شد. لذا مأمون به تعبیر رهبر انقلاب، در این قمار بزرگ نه تنها چیزی بدست نیاورده که بسیاری چیزها را از دست داده و در انتظار است که بقیه را نیز از دست بدهد و در صدد جبران خطای بزرگ خویش بر آمد و به همان شیوهای متوسل شد که همیشه گذشتگان ظالم و فاجر او متوسل شده بودند، یعنی قتل.
تحلیلهای دقیق رهبر فرزانه انقلاب از سیاستهای امام رضا(علیه السلام) میتواند در شناخت ابعاد مهم زندگی و درک پیام زندگانی این امام همام موثر باشد. رهبری معظم در یکی از سخنرانیهای قدیمی خود در حرم امام هشتم میفرمایند: «پیام زندگی علیبنموسیالرضا چیست؟ ما که نباید فقط به مرقد امام علیبنموسیالرضا اظهار ارادت کنیم؛ او امام ماست، زندگی او برای ما درس است، از زندگی او باید درس بگیریم؛ زندگی او برای ما یک پیامی دارد، آن پیام چیست؟ من آن پیام را در یک کلمه خلاصه میکنم. بدانید پیام زندگی پرماجرای علیبنموسیالرضا علیهالصّلوةوالسّلام به ما عبارت است از مبارزهی دائمی خستگیناپذیر.»(حرم امام رضا/ 3/9/63)