گفتگوی من با استاد محمدرضا شایق؛ منتشر شده در ماهنامه قبیله هابیل؛ ویژه نامه 9 دی 1394
استاد محمدرضا شایق از نخبگان فرهنگی دارالعباده یزد است که به تفسیر قرآن شناخته میشود. حضور خاص ایشان در عرصه سیاست در کنار فعالیتهای عمیق قرآنی، میتواند منشاء نگاهی نافذ و بصیرتگونه در تحلیل مسائل باشد. برای تبیین خواستگاه و ابعاد عبرتآموز فتنه سال 88 با ایشان همصحبت شدیم و پای صحبتهای روشنگرانهشان نشستیم. شما را به بهرهمندی از این گفتگو دعوت میکنیم.
چرا اصولاً فتنهها به یک نظام اسلامی مانند ایران هجوم میآورد؟ چرا جبهه باطل، پاکستان را تحمل میکند، به مالزی هم کاری ندارد، اما نبرد اصلیاش را با انقلاب اسلامی شکل میدهد؟
وقتی حق گوشهای منزوی باشد و صاحبش هم خانهنشین باشد، مزاحمتی برای باطل ندارد. ولی حق که زمامدار بشود و بخواهد عدالت و احکام خدا را اجرا کند، قطعاً آن را تحمل نمیکنند. مثلاً در زمان امیرالمؤمنین، زبیر که خودش مسبب جنگ جمل بود، از کسانی بود که در زمان عثمان سالی 3500 سکه طلا به عنوان رزمنده بدر و احد دریافت میکرد، با این حال فکر میکرد که امیرالمؤمنین که بیاید، علاوه بر این حقوق، حکومت هم به او میدهد. امیرالمؤمنین که آمد، گفت این عادلانه نیست و هر کس در راه خدا جنگیده، مزدش را از خدا بگیرد. همه حقوقهای اضافی را قطع کرد و این اولین سبب دشمنی او شد. وقتی حضرت، حاکمیت بصره را به زبیر داد، زبیر خندان و خوشحال شد و حضرت فهمید که او حکومت را دوست دارد. حضرت هم به کسی که حاکمیت و ریاست را دوست داشت، حکومت نمیداد. به محض اینکه امام احساس کرد زبیر خوشحال شد، حکم را از دستش درآورد و دیگر زبیر، آن زبیر نبود! شد رئیس مخالفان امیرالمؤمنین!
و این باعث تحیّر مردم میشود که چطور برخی انقلابیها صحنهگردان فتنهها علیه انقلاب میشوند؟ در زمان امیرالمؤمنین، طلحه و زبیر و همسر پیامبر علیه حکومت حضرت شوریدند. در فتنه 88 هم برخی سیلیخوردهها و زندان رفتههای انقلاب وسط میدان فتنه بودند.