آنها که با فضای فرهنگی نمایشگاه کتب تهران آشنایند، میدانند که یکی از ویژگیهای نمایشگاه، حضور شخصیتهای فکری، فرهنگی و سیاسی از تفکرات و جناحهای مختلف کشور در آنجاست و این فرصتی مغتنم برای گپ و گفتهای کوتاه با برخی از این شخصیتهاست.
البته هر شخصیت مطرح شدهای در عرصه فرهنگ و سیاست، لزوماً قابل اعتنا برای وقت گذاشتن نیست و در این میان کسانی که بتوان از نظر فکری از آنها بهرهای برد و یا سوالی پرسید، در اولویتاند.
امسال در نمایشگاه کتاب تهران، در غرفه نشر کویر، دکتر ابراهیم یزدی را دیدم که کنار کتاب خاطرات خودنوشت خود، روی صندلی نشسته است. ابراهیم یزدی را شخصیتی متفاوت در تاریخ انقلاب میدانم که نه مانند برخی اراذل و اوباش منتقد و معاند نظام، بلکه آدمی اهل فکر و تدبیر است. دیدم دور و برش خلوت است و سراغش رفتم و یک ربعی با او گفتگو کردم.
بحث از این شد که شما (یزدی و همفکرانش) به عنوان منتقد وضعیت فعلی کشور، چه راهکاری برای تغییر اوضاع به نفع خود پیشنهاد می کنید؟
جواب دکتر یزدی برایم جالب و البته تکاندهنده بود. ایشان با مثالهایی از دوران تغییر در نظام شاهنشاهی و خواست مردم در انقلاب اسلامی، معتقد بودند که برای تغییر اوضاع کنونی و به قول ایشان «بهبود شرایط کشور»، باید «ساخت حقیقی و حقوقی نظام» را اصلاح کرد. یزدی اگرچه سعی میکرد با محافظهکاری صحبت کند، اما اشاره کرد که قانون اساسی بیاشکال نیست و اتفاقاً مثال اصل 110 قانون اساسی یعنی اصل وظایف و اختیارات رهبری را زدند که میتواند قابل اصلاح باشد و به قول ایشان: «پاکستان هم جمهوری اسلامی است اما توسط رئیس جمهور اداره میشود. این اختیارات را به رئیس جمهور هم میشود داد و...»
در مجموع، عمده تاکید ابراهیم یزدی بر «اصلاح ساخت حقیقی و حقوقی نظام» بود.
آنها که با منظومه فکری رهبر معظم انقلاب آشنایی مختصری داشته باشند، میدانند که یکی از مهمترین و بنیانیترین مطالبات فکری معظم له در سالهای اخیر، «استحکام ساخت داخلی نظام» یا «حفظ ساخت حقیقی و حقوقی نظام» بوده است.
به عنوان مثال ایشان در دیدار اساتید و دانشجویان در دانشگاه علم و صنعت در سال 87 میفرمایند:
«نظام جمهوری اسلامی یک ساخت حقوقی و رسمی دارد...همیشه در دلِ ساخت حقوقی، یک ساخت حقیقی، یک هویت حقیقی و واقعی وجود دارد؛ او را باید حفظ کرد. این ساخت حقوقی در حکم جسم است؛ ...آن هویت حقیقی در حکم روح است؛ در حکم معنا و مضمون است. اگر آن معنا و مضمون تغییر پیدا کند، ولو این ساخت ظاهری و حقوقی هم باقی بماند، نه فایدهای خواهد داشت، نه دوامی خواهد داشت؛ مثل دندانی که از داخل پوک شده، ظاهرش سالم است؛ با اولین برخورد با یک جسم سخت در هم میشکند... آن ساخت درونی چیست؟ همان آرمانهای جمهوری اسلامی است: عدالت، کرامت انسان، حفظ ارزشها، سعی برای ایجاد برادری و برابری، اخلاق، ایستادگی در مقابل نفوذ دشمن...»
یا در دیدار دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی در سال 82 فرمودهاند:
«عاملی که میتواند کشور شما را در مقابل هر افزونطلبی، هر انحصارطلبی، هر تجاوز، هر ماجراجویی و هر بحرانسازی حفظ کند، استحکام ساخت داخلی نظام است.»
آنچه از دیدگاههای ابراهیم یزدی برای تغییر شرایط کنونی نظام برایم جالب بود، اشتراک نظرشان با رهبر انقلاب بر سر اهمیت ساخت درونی و حقیقی و حقوقی نظام بود. نمیدانم ابرهیم یزدی صحبتهای رهبری را در این باره شنیده بود و اینگونه راهکار استراتژیک خود را برای تغییر نظام تبیین میکرد یا نه، ولی میدانم که او و احتمالاً همفکرانش، پاشنه آشیل جمهوری اسلامی ایران را خوب شناختهاند.
همه چیز این نظام به ساخت درونی و مخصوصاً ساخت حقیقی آن است. اگر استکبارستیزی و عدالتخواهی را از مردم ایران بگیرند، چه برای این ملت میماند؟! اگر روحیه مقاومت و ایثار و جهاد را از صحنه زندگی ملت ایران اصلاح (بخوانید حذف) کنند، چه چیزی از انقلاب اسلامی باقی خواهد ماند؟
دشمنِ ما خیلی خوب میداند کجا باید نشانه بگیرد، آیا ما هم خوب بیانات و رهنمودهای مهم رهبرمان را به اندازه امثال ابراهیم یزدی خوانده و در آن تامل کردهایم؟