انقلاب فرهنگی؛ پس از 34 سال
انقلاب اسلامی ایران را یکی از مهمترین تحولات سیاسی و اجتماعی تاریخ معاصر دانستهاند. این انقلاب که حقیقتاً انقلابی وسیع در سطح دنیا بوجود آورد، خود فراز و نشیبهای گوناگونی را سپری کرده است. یکی از نقاط عطف این انقلاب، «انقلاب فرهنگی» در سال 59 است که همواره مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
حقیقت این است که انقلاب اسلامی تغیرات بنیادینی در بسیاری از مراکز و نهادهای اداری و اجتماعی کشور بوجود آورد. تغیراتی که میتوان « فرهنگ» را پشتوانه اصلی آنها دانست. درواقع مقوله « فرهنگ» یکی از اساسیترین مقولاتی است که در هر انقلابی دچار دگرگونی میشود و تصور تغییر در یک نظام بدون تغییر در فرهنگ حاکم بر آن، تصور معقولی نیست.
متنی که در ادامه مطلب میخوانید نگاهی مجمل بر تاریخچه و آسیب شناسی انقلاب فرهنگی است. نظرات شما میتواند در تکمیل و اصلاح اشتباهات این یادداشت کمک کند...انقلاب اسلامی ایران را یکی از مهمترین تحولات سیاسی و اجتماعی تاریخ معاصر دانستهاند. این انقلاب که حقیقتاً انقلابی وسیع در سطح دنیا بوجود آورد، خود فراز و نشیبهای گوناگونی را سپری کرده است. یکی از نقاط عطف این انقلاب، «انقلاب فرهنگی» در سال 59 است که همواره مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
حقیقت این است که انقلاب اسلامی تغیرات بنیادینی در بسیاری از مراکز و نهادهای اداری و اجتماعی کشور بوجود آورد. تغیراتی که میتوان « فرهنگ» را پشتوانه اصلی آنها دانست. درواقع مقوله « فرهنگ» یکی از اساسیترین مقولاتی است که در هر انقلابی دچار دگرگونی میشود و تصور تغییر در یک نظام بدون تغییر در فرهنگ حاکم بر آن، تصور معقولی نیست.بنیانگذار انقلاب اسلامی که از قبل و بعد از انقلاب بر مساله فرهنگ و تدیّن مردم تاکید ویژه داشت، در پیام نوروزی خود در سال 59، نکات مهمی را به مسئولین و مردم گوشزد نمود. در یازدهمین بند از این پیام، ایشان با قید « باید» تاکیدی بر ضرورت ایجاد «انقلاب اساسی در دانشگاههای سراسر کشور»، « تصفیهى اساتید مرتبط با شرق و غرب» و « تبدیل دانشگاه به محیطی سالم برای تدوین علوم عالی اسلامی» نمودند و عدم تداوم وضعیت زمان شاه در دانشگاهها را متذکر شدند.
در آن زمان که دانشگاهها جولانگاه گروههای معاند و ضدانقلابی شده بود که غالباً هم مسلح بودند، فضای متشنجی ایجاد شده بود که تناسبی با محیطهای علمی نداشت. دانشگاهها شده بودند مأمنی برای ضدانقلاب و این گروههای مختلف سیاسی بودند که بر دانشگاهها حاکم بودند نه انقلاب اسلامی!
از سوی دیگر اساتید زیادی که در دوران پهلوی با رویکرد خاصی جذب شده بودند، یا دل در گرو غربِ لیبرال داشتند یا شیفتهی شرق کمونیست بودند و این وضعیت به هیچ وجه با اهداف و مبانی انقلابی که اسلامی بود، همخوانی نداشت. همچنین متون درسی و آموزش هنوز به همان شیوه و شکلی بود که با سیاستهای حکومت شاهنشاهی پهلوی تدوین شده بود.
بدیهی است که این وضعیت باید تحول اساسی یافته و حاکمیت انقلاب اسلامی بر دانشگاهها مستولی شود. این امر مستلزم این بود که یک توقفی در وضعیت موجود ایجاد شود تا از یک طرف به لحاظ آموزشی تمام متون، سیستم و روشها تغییر کند و از سوی دیگر، یک فضای مناسب برای کار آموزشی پیش آید و دانشگاه از حالت سیاستزدگی و مرکز توطئه علیه انقلاب درآمده و در جهت حرکت انقلاب قرار گیرد. بر همین اساس با نظر شورای انقلاب، دانشگاههای ایران از خردادماه سال 1359 رسماً تعطیل شده و این تعطیلی 3 سال به طول انجامید. فرمان مهم امام خمینی(ره) در 23 خردادماه 1359 مبنی بر تشکیل «شورای انقلاب فرهنگی» تایید محکمی بر تعطیلی دانشگاهها محسوب شده و امام، شورا را موظف به ایجاد زمینههای تحول و اسلامیشدن دانشگاهها مینماید.
آنگونه که از پیام امام خمینی(ره) برمیآید، چند محور اساسی برای انقلاب فرهنگی مدنظر بوده است:
تشکیل شورایی از اساتید و دانشجویان متعهد و مومن به انقلاب اسلامی برای برنامهریزیِ رشتههای تحصیلی، تعیین خطمشی فرهنگی آیندۀ دانشگاهها بر اساس فرهنگ اسلامی، انتخاب و آمادهسازی اساتید شایستۀ متعهد و آگاه، انقلاب آموزشی اسلامی در دانشگاهها.
ستاد انقلاب فرهنگی اقداماتی در راستای پیام امام خمینی(ره) انجام داد که به دور از حاشیه هم نبود. از جمله اخراج تعدادی از اساتید و دانشجویان، تشکیل کمیته اسلامی کردن دانشگاهها، تعیین ضوابط و مقررات منطبق با موازین اسلامی در دانشگاهها و ... که بیشتر جنبه ظاهری و فیزیکی داشتند.
اما اصلیترین اهداف انقلاب فرهنگی که همان اسلامی کردن علوم و متون آموزشی و تربیت دانشجو و استاد با نگاه دینی و انقلابی بود چقدر محقق شده است؟ چه اقداماتی در راستای تحول علوم انسانی غربی به علوم انسانی دینی صورت گرفته است؟ خروجی دانشگاههای ایران، دانشآموختگانی متعهد و متخصص است یا مدرک گیرندگانی با اندیشه سکولار؟
واقعیت این است که تاکیدات مکرر رهبر معظم انقلاب بر تلاش برای اسلامی کردن علوم انسانی حاکی از عدم توفیق نهادهای مسئول در این زمینه است. شاید اصلیترین هدف انقلاب فرهنگی و آنچه که مدّنظر امام راحل بود، ابتنای علوم و دانشهای دانشگاهی بر اندیشه دینی و توحیدی بود. چرا که برونداد این تحول، خود منجر به تربیت نسلی از متخصصان متعهد و خداباور میگردد و تاثیر شگرفی در پیشبرد اهداف و آرمانهای انقلاب اسلامی خواهد داشت.
در ابتدای امر، ستاد انقلاب فرهنگی ضمن بازبینی کتب درسی دانشگاهها، با حذف برخی دروس عمومی، دروس «معارف اسلامی» را جایگزین آنها کرد تا دانشجویان ضمن فراگیری دانش تخصصی خود، در زمینه اندیشه اسلامی نیز مطالعاتی داشته باشند. اما همواره منابع و نیز شیوه آموزش دروس معارف اسلامی در دانشگاهها مورد انتقاد اساتید و دانشجویان بوده است. به نظر میرسد توفیق چندانی از ارائه دروس معارف اسلامی در دانشگاهها حاصل نشده و این مساله متاسفانه راهزن تلاش برای اسلامی کردن دانشگاهها گردیده است.
در اواخر دهه 70 رهبر انقلاب مساله جنبش نرم افزاری را مطرح نموده و آن را به عنوان یک مطالبه جدی از دانشگاهیان بازخواست کردند. تا مدتها مساله جنبش نرم افزاری نقل محافل دانشگاهی و نخبگان بود، اما آنچه که بحث غالب در اینباره بود، تعاریف جنبش نرمافزاری و مفاهیم کلی و ضرورت تحقق جنبش نرمافزاری بود تا تلاش واقعی و ملموس در راستای تحقق آن. البته در سالهای اخیر اقداماتی توسط برخی موسسات و کانونهای خودجوش در این راستا صورت گرفته که آن هم هنوز تاثیری در بطن دانشگاهها نداشته و توفیق چندانی در آن حاصل نگردیده است.
امروز ضرورت بومیسازی و اسلامی کردن علوم انسانی مورد اتفاق غالب مسئولین و متفکرین انقلاب اسلامی است و اگرچه طیف اساتید سکولار موضع جدی در برابر این مقوله دارند، اما پس از گذشت 3 دهه از انقلاب فرهنگی، وضعیت قابل قبولی در این زمینه مشاهده نمیگردد و ضروری است که اصلیترین هدف انقلاب فرهنگی فراتر از شعار و فضاسازی به طور جدی در دستور کار متولیان امر قرار گیرد. چرا که هدف دیگر انقلاب فرهنگی یعنی تربیت نسل اساتید و دانشجویان متخصص و متعهد و مومن به اندیشههای اسلامی در گرو تحول علوم و متون آموزشی است.
اگرچه در طی انقلاب فرهنگی برخی از اساتید و دانشجویان غرب و شرقزده از دانشگاهها اخراج شدند، اما باید دید که چه کسانی جایگزین آنها گردیدند؟ آیا قاطبه جامعه دانشگاهی ما معتقد و مجهز به علوم بومی و اسلامی هستند؟ آیا تفکر و نگاه اساتید دانشگاهی ما نگاهی انتقادی به اندیشههای غربی است یا هنوز شیفته و مرعوب غرب هستند؟
مطالبه اصلی و هدف انقلاب فرهنگی، همگامی دانشگاهها با انقلاب اسلامی است و انقلاب اسلامی آشکارا در ستیز با غرب و اندیشه اومانیستی غرب است، اما آنچه که به عنوان علوم انسانی در دانشگاههای ایران تدریس و تعلیم میشود، تماماً برخواسته از مبادی و مبانی اندیشه منحط غربی است. بدون شک اساتید نقش برجستهای در تحول علوم انسانی و ارائهی نگاهی انتقادی به علوم غربی دارند، لذا دغدغه دیگر در انقلاب فرهنگی باید «اساتید» باشد.
اگرچه یکی از اقدامات اولیه در انقلاب فرهنگی راه اندازی سیستم گزینش اساتید بر اساس دو معیار علمی و عقیدتی بود و این سیستم از ورود بسیاری از تحصیلکردگان بیاعتقاد به انقلاب اسلامی خودداری کرد، اما این امر نمیتواند تامین کننده هدف واقعی یعنی تربیت اساتید مومن و متعهد باشد. از سوی دیگر باید پرسید که اساتیدی که در انقلاب فرهنگی از دانشگاهها اخراج شدند، سر از کجا درآوردند؟ چه تعداد از آنها به عرصه دانشگاه بازگشتند؟ آیا واقعاً دانشگاهها از وجود آنها خالی شد یا بعد از مدتی مجدداً به چرخه آموزش عالی بازگشتند؟ اینها سوالاتی است که نه از نگاه سیاسی، بلکه از نگاه استراتژیک و آسیبشناسانه باید بررسی گردد.
به هر حال امروز که 34 سال از آغاز انقلاب فرهنگی گذشته و مراحل ثبات نظام اسلامی سپری شده است، میبایست به تدریج نتایج فعالیتها و اهتمام نظام به انقلاب فرهنگی و رسیدن به اهداف والای آن به ثمر نشیند و جمهوری اسلامی ایران شاهد دانشگاههایی با صبغه دینی و پیشرو در عرصه علم و دانش جهانی شود. رسیدن به علم بومی و اسلامی جز از رهگذر تحقق واقعی وحدت حوزه و دانشگاه میسر نمیشود و جا دارد دانشگاهیان و به خصوص تشکلهای دانشجویی، عملکرد متولیان انقلاب فرهنگی را به طور جدی مطالبه نمایند.
وبلاگتون زیباست ، اگه تمایل دارین تبادل لینک داشته باشیم !
من یه وبلاگ با موضوع اتاق فکر تجارت و کار آفرینی راه اندازی کردم ! به وبلاگ من تشریف بیارین و نظر بدین که برای معضل بیکاری و حل اشتغال جوانان چکار باید انجام شود ، خوشحال میشم !
ضمناً من دو اتاق ، یکی بنام ( اتاق فکر اقتصادی ) و دیگری هم ( مشارکت در کار اقتصادی ) در بالای وبلاگم قرار دادم اگه اونجا هم بیاین و نظر بدین برای کیفیت کار جالب میشه .
موفق باشین ! به امید حضور و طرح دیدگاه شما در وبلاگم
http://mobaco.blog.ir/